کودکانی که مشق حسرت میکنند
تاریخ انتشار: ۲۰ مهر ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۶۱۷۳۰۰۵
خبرگزاری مهر، گروه استانها- اسرا درویشی: چه علاقهای به درس خواندن داشته باشند و چه نداشته باشند، امکان ادامه تحصیل برای آنها فراهم نیست، حتی آنهایی که علاقه زیادی دارند، خانوادهشان اجازه نمیدهد؛ این را دخترانی میگویند که در روستای گل آخور زندگی میکنند.
ادامه تحصیل دختران روستایی و عشایری یکی از بزرگترین مشکلات جامعه ما است که سالها است با آن دست و پنجه نرم میکنیم؛ اما همچنان برطرف نشده است.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
بعضی از آنها نمیتوانند بعد از دوره ابتدایی درسشان را ادامه دهند؛ بعضیهایشان هم خودشان نمیخواهند ادامه بدهند. خرج تحصیل در خارج از روستا، حرف و حدیثها درباره دختران دبیرستانی، شرایط زندگی با چند فرزند قد و نیمقد، همه و همه دست به دست هم داده تا بسیاری از این دختران، به فکر ادامه زندگی در مسیری دیگر باشند، ازدواج با کسی که شاید دوستشان داشته باشد.
پوست دستان آنها خشک شده و لپهای آنها گلگون است، شور و شوق کودکانه در چشمان آنها موج میزند، این دختران با دختران شهری کاملاً متفاوت هستند؛ اینها پای فضای مجازی ننشسته و به هزاران کلاس مختلف نمیروند، از همان سن کودکی آوازه ازدواج را در گوش آنها میخوانند چراکه دختران ۱۳، ۱۴ سالهای را میبینیم که به جای عروسک، فرزندان خود را در آغوش گرفتهاند اما اگر به آنها بها داده میشد، اکنون چندین دکتر و مهندس از میان آنها شکوفا میشد.
بر خلاف دختران شهری، دختران روستایی کدبانو هستند، فرشبافی میکنند، آشپزی بلد هستند، از همه مهمتر کشاورزی هم میکنند؛ و تنها اختلاف آنها در نوع تفکر خانوادهها و ادامه تحصیل است.
خانوادههای روستایی نیز با خانوادههای شهری از زمین تا آسمان فرق دارند، آنها اجازه نمیدهند دختران ۱۱ سالشان در یک کلاس با پسران درس بخوانند درحالیکه در شهر هیچ محدودیتی میان دختران و پسران نیست.
اینها صحبتهای دختران روستای گل آخور است، پای صحبت آنها نشسته و به درد و دل آنها گوش میدهیم؛
دوست دارم معلم شوم، اما…
زهرا دختری با موهای حنایی رنگ و چشمانی روشن است، او در پایه ششم درس میخواند، زهرا میگوید: مدرسه را بسیار دوست دارم اما تا پایه نهم امکان تحصیل برای ما وجود دارد.
او ادامه میدهد: کتاب هم میخوانم و به کتابهای داستان علاقه زیادی دارم اما در کنار کتابخوانی، کشاورزی هم میکنم، میوه میچینم.
او با افسوس میافزاید: دوست دارم معلم شوم، اما خانوادههای روستای ما اجازه نمیدهند دختران ادامه تحصیل دهند، اکثراً به این دلیل در خانه مانده و ازدواج میکنند.
ازدواج دختران در سنین کودکی
رقیه از دیگر دختران روستا است که چادر به سر کرده و چندان تمایلی هم به حرف زدن ندارد، او گفت پدر او اجازه ادامه تحصیل در پایه هفتم را نداد و اکنون در شرف ازدواج است.
آینده تحصیلی نامعلوم
بهناز دختری دوست داشتنی و زبر و زرنگ که در پایه ششم تحصیل میکند و علاقه زیادی به کتاب خواندن دارد، او دوست دارد پزشک شود و کاملاً نوشتن و خواندن را بلد است اما با افسوس میگوید «نمیدانم که خانوادهام اجازه میدهند برای درس خواندن به شهر بروم یا نه».
او با شوق و شور تمام من را به خانه خود دعوت میکند تا فرش بافی را آموزش دهد.
دختران روستایی چیزی از شهریها کم ندارند
حبیبه از دختران دیگر روستا است، او اکنون ۲۳ سال دارد و تنها دختری است که در این روستا ادامه تحصیل داده و اکنون دانشجوی رشته ادبیات است، او میگوید: در روستای ما تا پایه نهم کلاس داریم و اکثر دختران به دلیل اینکه در کلاس تنها میمانند، ادامه تحصیل نمیدهند.
او خاطرنشان میکند: دختران این روستا چیزی از بقیه کم ندارند و علاقه بسیاری هم به درس خواندن دارند اما شرایط تحصیل فراهم نیست.
حبیبه اضافه میکند: معلمان ما مشترک تدریس میکنند برای مثال معلم ابتدایی عربی تدریس میکند و به دلیل اینکه روستای ما دورافتاده بوده و در زمستان سختتر رفتوآمد میشود، همه معلمان مرد هستند.
او یادآور میشود: بچههای ما به دلیل مشترک بودن معلمان از پایه ضعیف هستند و به شهر هم که میروند با مشکل مواجه میشوند.
او میگوید: دخترانی که ادامه تحصیل نمیدهند، ازدواج کرده و کارهایی چون فرشبافی و کشاورزی میکنند.
حبیبه با تاکید بر اینکه او هم با سختی ادامه تحصیل داده است، بیان میکند: من هم در تبریز زندگی کردهام و چون دوستانی آنجا داشتم، ادامه تحصیلات خود را دادم و با وجود اینکه سخت بود، اما ادامه دادم.
نبود همکلاسی دختر و تحصیل یک پایه برای دو بار
رقیه دختری است که دوسال پشت سرهم پایه ششم را میخواند، او میگوید: سال اول هیچ دختری در کلاس نبود و اجازه نمیدادند من هم در کلاس باشم دوستانم زود ازدواج کردند، من هم مجبور شدم منتظر بمانم تا دختری به پایه هفتم برسد.
او میافزاید: معلمان ما مانند برادران ما هستند و واقعاً از ما حمایت میکنند اما خانوادهها با معلم مرد مخالف هستند و اجازه نمیدهند دختران آنها در کلاس حضور یابد، من هم امسال به دلیل اینکه دختر دیگری به پایه هفتم رسیده است، در کلاس حضور دارم اما بسیار سخت است که یک پایه را دو بار بخوانی.
مسئولین رسیدگی کنند
بهاری یکی از مسئولین این روستا است که با مهر و عطوفت تمام، بچهها را همراهی میکند، او در رابطه با این شرایط روستا میگوید: یکی از بزرگترین مشکلات روستای گل آخور تحصیل دختران است، صرفاً تا پایه نهم کلاس داریم و بقیه را باید در شهر ادامه دهند اما به دلیل اینکه رفتن به شهر شرایط سختی است، اکثراً پسران میروند و دختران درس نخوانده و در روستا مانده و ازدواج میکنند.
او ادامه میدهد: پسران امکان رفتن به مدارس شبانه روزی را دارند اما این امکان برای دختران کمتر است، علاوهبر آن معلم زن هم نداریم، همه معلمان به دلیل رفتوآمد و دوری از شهر مرد بوده و سرباز معلم هستند و خانوادهها هم به دلیل مختلط بودن کلاسها اجازه نمیدهند که دختران آنها بعد از پایه ابتدایی در کلاسها حضور یابند.
بهاری اضافه میکند: مدرسه ما پنج اتاق و چهار معلم دارد که همه مرد هستند و امیدواریم مسئولین به این موضوع مهم رسیدگی کنند.
این دختران چیزی از دختران خوش رنگ و لعاب شهری کم ندارند، اتفاقاً مهارتهای بسیاری را هم بلدند اما هزاران افسوس که در گرداب تفکرات نادرست خانوادههای خود گرفتار شدهاند البته مسئولین هم بیتقصیر نیستند و در این امر کم کاری کردهاند.
به امید روزی که تمامی دختران سرزمینم به آرزوهای خود برسند.
کد خبر 5607363منبع: مهر
کلیدواژه: مدرسه مدرسه سازی طرح بازماندگان از تحصیل روستا مدارس دخترانه بوشهر هفته وحدت کرمانشاه خطبه های نماز جمعه نیروی انتظامی اغتشاشات ایران گرگان خراسان رضوی ویروس کرونا ایلام مشهد اغتشاش خرم آباد هفته فراجا اجازه نمی دهند دختران روستای دختران روستا ادامه تحصیل خانواده ها
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.mehrnews.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «مهر» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۶۱۷۳۰۰۵ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
چالش کلاسهای پرتراکم؛ از سردرگمی تا توقعات نابهجا از معلمان
فرهاد شکیبایی، معاون آموزشی یک دبستان غیردولتی در پاسخ به این سوال که آیا در مدرسه شما کلاسهایی با تراکم جمعیتی 45 نفره تشکیل میشود، به خبرنگار گروه آموزش و دانشگاه خبرگزاری علم و فناوری آنا، گفت: در مدرسه ما نه اما چنین کلاسهایی در مدارس دولتی وجود دارد.
وی علت تشکیل کلاسهایی با تراکم جمعیتی 45 نفره را کمبود معلم و فضای آموزشی دانست و ادامه داد: وزارت آموزش و پرورش بهصورت مداوم اعلام میکند که تعداد معلمان کافی نیست. سال ۱۴۰۲، ۵۰ هزار معلم از طریق آزمون استخدامی و ۲۵ هزار نفر از طریق دانشگاه فرهنگیان استخدام شدند و این وزارتخانه درصدد است تا ۱۴۰۳، ۷۲ هزار معلم استخدام کنند.
معلمان در کلاسهای 45 نفره بیشتر از دانشآموزان سردرگم میشوند
این معاون آموزشی با اشاره به گلهمندی والدین و معلمان، مطرح کرد: والدین و بهویژه معلمان از تشکیل کلاسهای 45 نفره نارضایتی خود را اعلام میکنند و معلمان همیشه بابت این موضوع در برنامهریزیها، سردرگم هستند. توقعات بسیار نابهجایی از معلمان در راستای افزایش کیفیت تحصیلی دانشآموزان انتظار میرود و ازدحام کلاسهای مدرسه نیز این توقعات را نابهجاتر میکند.
شکیبایی با بیان اینکه پیشنهادهایی در خصوص ارتقای کیفیت تحصیلی در کلاسهایی با تراکم جمعیتی 45 نفره دارم، ادامه داد: تنظیم درست توقعات جزء اولین راهکارهاست و به معنای این است که باید توقعات خود را به مناسبترین شکل برسانیم.
این معاون آموزشی با اشاره به اینکه معلمان باید در کلاس درس درباره ارائه تکالیف و مدیریت کلاس اختیار تام داشته باشند، اظهار کرد: کلاسهایی با تراکم 45 نفر، خارج از استاندارد محسوب میشود؛ بنابراین انتظار اداره کلاس درس براساس استانداردهای تعیینشده توسط وزارت آموزش و پرورش کمی بیانصافی است.
مشارکت والدین در مدیریت کلاسهای پرجمعیت موثر است
وی مشارکت اولیا را در اداره کلاسهای 45 نفره مهم تلقی کرد و ادامه داد: والدین برای حضور دانشآموزان در کلاس درس باید به معلمان کمکهای ویژهای ارائه کنند. اگر توقع ارائه نتایج از پیش مشخص شده از معلمان به کمترین میزان خود برسد، معلمان انگیزه پیدا میکنند تا راهکارهای خلاقانه و مناسب را با دلسوزی دریابند.
این معاون آموزشی ادامه داد: یکی از مسائل مهم بهویژه در دوره ابتدایی این است که معلم نسبت به احوالات روحی و روانی، آموزشی و شناختی اشراف جامع داشته باشد؛ لذا این اشراف و توجه لحظهبهلحظه به دانشآموزان میتواند تاثیرات خیلی مثبتی در دوره تحصیلی دانش آموزان داشته باشد.
شکیبایی با بیان اینکه دانش آموزان روحیه بسیار حساسی دارند، اضافه کرد: کوچکترین حرکات معلم میتواند بر روحیه دانش آموزان اثر مثبت یا سو داشته باشد.
وی افزود: اشراف معلم باعث میشود که حرکات، بازخورد، منش و رفتار معلم با دانشآموز منطبق بر واقعیت احوال دانشآموز و رشددهنده باشد. به عبارت دیگر، اگر بازخورد معلم میخواهد برای دانشآموز رشددهنده باشد، باید از احوالات دانشآموز آگاه و تسلط کامل هنگام پاسخدهی داشته باشد.
این معاون آموزشی ادامه داد: رشددهندگی به این معنا نیست که همیشه دانشآموز مورد تایید قرار بگیرد، بلکه گاهی اوقات باید دانش آموز پاسخ عدم تایید را از معلم دریافت کند و این موضوع به رشد و بالندگی آن کمک ویژهای میکند.
معلمان باید اشراف کامل به احوالات دانشآموزان داشته باشند
شکیبایی با بیان اینکه پاسخ معلم به دانش آموز باید مهربان؛ اما قاطعانه باشد، ابراز کرد: گاهی اوقات دانشآموزان نیاز دارند که پاسخ مهربان و بدون قطعیت دریافت کنند. به عبارت دیگر، شرایط ایجاب میکند که دانش آموزان پاسخ باب میل خود را دریافت کنند. اشراف معلم به رفتار دانش آموزان پاسخ درست و مناسب را به صورت طبیعی تنظیم میکند.
وی با اشاره به اینکه اشراف کامل بر احوالات دانشآموز با تعداد بالای دانشآموزان در کلاس مختل میشود، توضیح داد: این اختلال به بدترین شکل ممکن بر پیشرفت تحصیلی کودکان تاثیر میگذارد. همچنین رسیدگیهای آموزشی، تصحیح برگههای امتحانی دانشآموزان و... با مشکلات بسیار زیادی مواجه میشود.
شکیبایی با بیان اینکه معلمان در کلاسهای پرتراکم معمولا نیمی از وظایف خود را به خانوادهها واگذار میکنند، ادامه داد: اما خانوادهها در جایگاهی نیستند که معلم کودکان خود باشند و نسبت به انجام کار آگاهی لازم را ندارند؛ بنابراین بین خانوادهها و دانش آموزان درگیری پیش میآید. درواقع، این اتفاق میتواند مهمترین وجه مادر یعنی مادری کردن را زیر سوال ببرد.
این معاون آموزشی خاطرنشان کرد: زمانی که رابطه مادر و فرزند به رابطه شاگرد و معلمی، تبدیل شود، اتفاقات خوشایندی پیش نمیآید، زیرا رابطه شاگرد و معلم یک رابطه همراه با تشنج و اختلال است.
انتهای پیام/